رادين رادين ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

نی نی آزی و بابا منصور

نامه ای از پدر و مادر به فرزند

فرزند عزیزم: روزی که تو ما را در دوران پیری ببینی، سعی کن صبور باشی و ما را درک کنی.... اگر ما در هنگام خوردن غذا خود را کثیف می کنیم، اگر نمیتوانیم خودمان لباسهایمان را بپوشیم، صبور باش. و زمانی را به خاطر بیاور که ما ساعتها از عمر خود را صرف آموزش همین موارد به تو کردیم. اگر در هنگام صحبت باتو،مطلبی را هزار بار تکرار می کنیم، حرفمان را قطع نکن و به ما گوش بده. هنگامی که تو خردسال بودی، ما یک داستان را هزار بار برای تو می خواندیم تا تو به خواب بروی.   هنگامی که مایل به حمام رفتن نیستیم، مارا خجالت نده و به ما غر نزن. زمانی را به خاطر بیاور که ما برای به حمام بردن ...
10 خرداد 1391

لالايي واسه پسر گلم

    عزيز دلم پسر گلم رادين جان. مي دونم الان كه دارم اينو برات مي نويسم خوب با صدام اشنا شدي آخه مامي جون من هر روز كلي برات حرف مي زنم و لالايي مي خونم كه وقتي به اميد خدا بدنيا اومدي مخصوصا 3 ماهه اول كه اكثر بچه ها بد خواب هستن با صداي لالاييم آروم بشي و بخوابي. يادمه وقتي خاله هدي بچه بود هميشه براش آهنگ تاك رو مي خوندم نمي دونم 5-6 ماهش بود هنوز به قسمت نم نم بارون نرسيده بودم اون شروع مي كرد نم نم كردن، انقدر باهوش بود. درواقع اكثر بچه ها خيلي باهوش هستن واسه همين برات هم حرف مي زنم هم لالايي مي خونم عشقم                 &n...
7 خرداد 1391

طپش قلب

عزیز دلم پسر گلم خوبی مامان؟ قربون قد و بالات برم مامان یه چند روزیه که ماشاالله چشم شیطون کور، حرکتهات زیاد شده انگار حباب اون تو می سازی و مثله ماهی می ری این ور و اون ور، بعضی اوقات که انقدر غلغلکم می دی کلی خنده ام می گیره عزیزم خیلی بلا شدی ها!! می دونی مامان خوشش میاد این کارا رو می کنی؟ تازه بابا هم دیروز دستشو گذاشت و کاملا حرکاتتو حس کرد خیلی خوشحال شد.              الان چند روزه بشدت طپش قلب گرفتم مامی جون انقدر شدیده که دچار تنگی نفس می شم و به سرفه می افتم. تازه دستامم درد می کنن انگار روش خوابیده باشم خیلی بدجور درد می کنن بطوریکه شبا از دردش نمی تونم بخوابم . بابایی...
7 خرداد 1391
1